در فرآیند راهاندازی یک استارتاپ بعد از پروسهی تولید محصول یا ارائه خدمتی که مردم واقعا خواهانش باشند، جذب سرمایه دومین بخش دشوار است. جذب سرمایه اکثر اوقات کاری زمانبر و سخت است. فرآیند جذب سرمایه اغلب طولانی و پرزحمت است و میتواند منجر به جریحهدار شدن غرور شود و برایتان رنجآور باشد.
ممکن است پیش خود فکر کنید اگر چنین کار سختی است چرا باید جذب سرمایه کرد؟ فکرتان کاملاً درست است. ما به شما توصیه میکنیم که اگر میتوانید با پولی که از مشتری دریافت میکنید یا سرمایهای که از خانواده و دوستانتان قرض میکنید کارتان را ادامه بدهید و رشد مطلوبی داشته باشید بهتر است به سراغ جذب سرمایه نروید.
اما اگر پول مشتری یا بوت استرپ کافی نیست و سرعت رشدتان پایین است باید سرمایه جذب کنید. استارتاپها نیاز دارند تجهیزات خریداری کنند، دفتر کار اجاره کنند و کارمند استخدام کنند. و مهمتر اینکه باید رشد کنند و برای اینها نیاز به سرمایه دارند. بدون جذب سرمایه بسیاری از شرکتها از بین میروند.
تامین مالی از طریق درآمد ایدهی خوبی است اما دست و پا کردن مشتری زمان میبرد و معلوم نیست کی به درآمدزایی برسید. زمان برای استارتاپها فاکتور بسیار حساسی است و ممکن است با صرف زمان برای جذب مشتری از گردونهی رقابت خارج شوید.
همچنین حجم سرمایهای که برای رساندن یک کسب و کار به سودآوری نیاز است معمولا بیش از توان خود بنیانگذاران و دوستان و خانوادهشان است و تعداد کمی از آنها میتوانند بوت استرپ کنند. شرکتهای با رشد بالا معمولا رشد را بر سودآوری اولویت میدهند و برای این کار نیاز به مصرف سرمایه دارند.
پول نه تنها به ادامهی حیات و رشد استارتاپها کمک میکند بلکه تقریبا همیشه در مواردی مثل استخدام نیروهای کلیدی، روابط عمومی، بازاریابی و فروش یک مزیت رقابتی محسوب میشود. از این رو بسیاری از استارتاپها نیاز به جذب سرمایه دارند.
بخشی از سختی جذب سرمایه بر میگردد به اینکه بازارها بخشش در کارشان نیست. اگر محصول یا خدمت مورد نیاز مشتری نباشد رد میشود. مشتری به میزان سختکوشی و تلاش شما اهمیتی نمیدهد فقط زمانی کار شما برایشان ارزش دارد که مشکلی را حل کرده باشید. سرمایهگذاران هم همانطوری استارتاپها را ارزیابی میکنند که مشتریان محصولات را. با این تفاوت که جذب سرمایه از سرمایهگذاران سختتر از فروختن محصول به مشتری است چون تعدادشان محدود است.
اما در چالش برای جذب سرمایه نگذارید روحیهتان تضعیف شود. بسیاری از شرکتهای بزرگ هم در آغاز کار برای جذب سرمایه با چالش مواجه بودند.
اغلب سرمایهگذاران خطرپذیر اطلاعات کافی در مورد حوزهی تخصصی کسبوکارها ندارند و از طرفی تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هم کار دشواری است همین باعث میشود گاهی اوقات رفتارشان متغیر باشد؛ یک روز به نظر میرسد مایل به سرمایهگذاری هستند و روز دیگر سرد رفتار کنند. آنها قصد به بازی گرفتن شما را ندارند. موضوع این است که تصمیمگیری در مقام یک سرمایهگذار خطرپذیر و پرداخت حجم زیادی پول، کار بسیار دشواری است. بنابراین وقتی سرمایهگذاری به شما نه میگوید این نه را بپذیرید اما ناامید نشوید.